koodak

 

هر روز که از سر کار برمی‌گردد به چشمان علی خیره می‌شود. یادش به آن دقایق سنگین و تلخ می‌رود که یگانه پسرش تشنج گرفت و فلج شد؛ آن‌هم در ۱۱ ماهگی. از آن پس علی هیچ‌گاه بچگی نکرد. بی‌تحرک فقط با چشمانش به تقدیر غم‌انگیز خود فکر می‌کرد. پدر، کارگر شرکتی است که پیمان‌کار شهرداری طبس است؛ او با دستان پینه بسته هر روز به سر کار می‌رود. شغلش شریف است اما وسعش نمی‌رسد که کاری برای پسرش بکند. او فقط یک آرزو دارد: هم‌میهنانش تنهایش نگذارند. آخر، پزشک‌ها به او و علی امید داده‌اند. فرزند باید آزمایش‌هایی دهد تا پزشکان بتوانند منشاء عارضه را تشخیص و نهایتاً علی ۸ ساله را معالجه کنند.

هر کدام از ما با اندکی همت می‌توانیم در این کار خیر مشارکت نماییم. چه زیبا خواهد بود لحظه‌ای که اشک شوق در چشمان پدر و مادر علی می‌بارد و چه زیباتر خواهد بود وقتی که علی برای نخستین بار با یاری ما بتواند راه برود.

هزینه‌های دوره درمان:
۵ میلیون تومان

 

موفق شد!

در حال حاضر نظری وجود ندارد.