نخستین و بیپناهترین قربانیان سوانح مهیب طبیعی و غیرطبیعی کودکان هستند. جسم و روان آنان نازکتر و لطیفتر از آن است که بتواند بلای نازل شده را بفمد و با آن کنار بیاید. کودکان مصیبدیده بهویژه آنانی که والدین خود را از دست دادهاند، خود را در برابر دنیای ترسناک و غریبی میبینند که تنها و بییاور در آن سرگردانند و دیگر هیچ نشانی از جهان نرم و شیرین کودکی در آن وجود ندارد. تحمل این فاجعه از روان فردی هر کس، بخصوص کودکان، خارج است و تنها با همکاری دیگر انسانها رفتهرفته میتواند زمینهای فرآهم شود تا کودک آسیبدیده سیمای لطیف زندگی را بار دیگر بتواند ملاقات کند.
زلزله اخیر استان کرمانشاه کودکان بسیاری را در معرض آسیبهای جدی روانی و روحی قرار داده و شوربختانه مثل هر فاجعهای از این دست، تمرکز سازمانهای امدادی و کمککنندگان بیشتر حول محور تهیه خوراک و پوشاک و سرپناه زلزلهزدگان بوده و در نتیجه کمتر به آسیبهای روانی و روحی بازماندگان و علیالخصوص کودکان توجه شده است.
اکنون که کارهای اولیه برای بلادیدگان با همت مردم صورت گرفته لازم و حیاتی است که بنیادها و نهادهای امدادی و مردمی و خاصه روانشناسان به نیازهای روحی کودکان بازمانده بپردازند. کودکی که ۲۱ تن از اعضای خانواده و فامیل نزدیک خود را از دست داده، روان او به طور دایم در معرض آسیب قرار گرفته و به آسانی نمیتوان او را به لحظات قبل از زلزله برگرداند بلکه باید با کمک روانشناسان و نهادهای مربوطه امنیت را بار دیگر وارد زندگی او کرد تا زخمهای روانی او ترمیم شود. بیگمان این جنبه از مهمترین و پربسامدترین عوارض فجایع جمعی است که بعد از اتمام فاجعه میتواند سالها فرد و کل اجتماع را تحت تأثیر قرار دهد و همچنان وجدان فردی و جمعی را آزار دهد.
عکس: سهیل حیدری